قدرت صنعتی چین، موضوعی برای مطالعه جدی

چین اکنون حدود ۳۰ درصد از کل تولید جهانی را به خود اختصاص داده است، رقمی که تقریباً معادل سهم مجموع کشورهای عضو گروه۷ است و این سهم همچنان در حال افزایش است.

برای درک واقعی این دگرگونی، باید از کلیشه‌های گذشته عبور کنیم. تصویر قدیمی از چین به عنوان صرفاً «کارخانه جهان» که تنها اسباب‌بازی‌های ارزان‌قیمت و کالاهای تقلبی تولید می‌کرد، دیگر کاربردی ندارد. امروز، چین دارای سیستمی صنعتی است که گستردگی، عمق و انطباق‌پذیری چشمگیری دارد.

برتری چین فقط به یک زمینه محدود نمی‌شود. این کشور در زمینه‌های متعددی مانند مواد اولیه، فناوری تولید پیشرفته، مقیاس تولید، سرعت و یکپارچگی زنجیره تأمین دارای مزیت است. قدرت تولید چین بر پایه‌ای محکم و چندلایه استوار است.

در حوزه‌هایی مانند فولاد، سیمان، آلومینیوم و خاک کم‌یاب، چین از مزایای بی‌نظیری در مقیاس و هزینه برخوردار است که امنیت زنجیره صنعتی کشور را تقویت می‌کند. در صنایعی نظیر پنل‌های خورشیدی، باتری‌های لیتیومی، خودروهای برقی و لوازم الکترونیکی مصرفی، چین دیگر صرفاً مشارکت‌کننده نیست، بلکه نقش تعیین‌کننده‌ای در شکل‌دهی زنجیره‌های تأمین جهانی و بازارهای صادراتی ایفا می‌کند. حتی در صنایع سنتی مانند پوشاک، اسباب‌بازی، لوازم خانگی و مبلمان، به لطف اتوماسیون و ظرفیت‌های گسترده، توانسته هزینه‌های خود را رقابتی نگه دارد.

نکته مهم‌تر این است که چین به‌سرعت در حال صعود در زنجیره ارزش است؛ از تولید راه‌آهن پرسرعت و خودروهای برقی گرفته تا ربات‌های صنعتی و ماشین‌آلات پیشرفته، این کشور در حال تبدیل‌ شدن به بازیگری مهم در تولید تجهیزات پیشرفته است.

البته هنوز در برخی حوزه‌ها، مانند تراشه‌های بسیار پیشرفته، موتورهای هواپیما و تجهیزات پزشکی پیشرفته، آمریکا پیشتاز است. با این حال، چین با سرمایه‌گذاری سنگین در تحقیق و توسعه و تمرکز بر فناوری‌های پیشرفته، در حال کاستن از این فاصله است. این روند نه برای مقابله یا جایگزینی، بلکه برای دستیابی به استقلال و انعطاف‌پذیری است.

سفر صنعتی چین آسان نبوده است. در گذشته، وقتی درباره اهداف تولید فولاد این کشور صحبت می‌شد، بسیاری تردید داشتند. اما اکنون، چین سالانه بیش از یک میلیارد تن فولاد تولید می‌کند و تنها استان هه‌بی از بسیاری کشورها تولید بیشتری دارد، که نشان‌‌دهنده اراده مستحکم این کشور است.

توان صنعتی چین صرفاً به اعداد خلاصه نمی‌شود، بلکه به امنیت و ثبات نیز مربوط است. در عصر دیجیتال نیز تولید همچنان اساس قدرت ملی باقی مانده است و درگیری‌های اخیر بار دیگر نشان داده‌اند که ظرفیت صنعتی – چه در تولید جنگنده، چه گلوله توپ یا پهپاد – اهمیتی حیاتی دارد.

توانمندی صنعتی چین پشتوانه توان دفاعی آن نیز هست. جنگنده J-20، نمونه‌ای از پیشرفت فناوری بومی چین در مسیر تقویت امنیت ملی این کشور است.

در تولید پهپادهای غیرنظامی نیز چین پیشرو جهانی است. فقط در استان گوانگ‌دونگ، در سال ۲۰۲۴ حدود ۷ میلیون پهپاد تولید شد.

حتی در میان ناظران شکاک نسبت به چین، این درک در حال رشد است که می‌توان از مسیر توسعه‌ای آن درس گرفت.

در مقاله‌ای در روزنامه نیویورک‌تایمز، «جیکوب درایر» – نویسنده آمریکایی که نزدیک به دو دهه در شانگهای زندگی کرده – سیاست صنعتی آینده‌نگر چین را ستوده است. او تأکید دارد که هوش مصنوعی در چین نه فقط در صنایع دفاعی و پیشرفته، بلکه در بهبود آموزش و بهداشت نیز نقش ایفا کرده است. همچنین سرمایه‌گذاری‌های بزرگ چین در انرژی پاک و احتمال رسیدن به اوج انتشار کربن را برجسته می‌کند.

درایر همچنین شهرهای چین را تمیز، ایمن و مجهز به زیرساخت‌های ارتباطی کارآمد، بزرگراه‌های درخشان و راه‌آهن‌های سریع‌السیر توصیف می‌کند. پیام او روشن است: چین را نادیده نگیرید؛ آن را تحلیل کنید و از تلاش آن برای ارتقاء زیرساخت‌ها، آموزش و نظام خدمات عمومی درس بگیرید.

در همین راستا، مجله آمریکایی فارن‌افرز نیز اخیراً توصیه کرده که اگر ایالات متحده می‌خواهد به دستاوردهای مشابهی برسد، باید راهبرد صنعتی روشنی داشته باشد. در این مقاله از استان آن‌هویی و شهر هه‌فی نام برده شده که از منطقه‌ای کمتر توسعه‌یافته به قطب خودروهای برقی بدل شده است – و از آن با عنوان «دیترویت قرن ۲۱» یاد شده است.

این تغییر دیدگاه‌ها، تفاوت‌هایی سطحی نیستند. در گذشته، بسیاری در غرب مدل توسعه چین را یا با شک و تردید می‌نگریستند یا آن را به‌دلیل «اقتدارگرایی» یا «ناپایداری» رد می‌کردند. روایت غالب غربی اغلب موضوع را به رقابتی ایدئولوژیک میان دموکراسی و اقتدارگرایی تقلیل می‌دهد که نگاهی محدود و نادرست است.

گرچه نظام‌های سیاسی متفاوت‌اند و ارزش‌ها نیز ممکن است فرق کنند، اما نتایج را نمی‌توان نادیده گرفت. در خودروهای برقی، باتری‌ها، انرژی خورشیدی یا کشتی‌سازی، چین تنها عقب‌ماندگی را جبران نکرده، بلکه پیشتاز است.

این دگرگونی در نگاه‌ها، از درس‌های تاریخی نیز حکایت دارد. در اواخر دوران سلسله چینگ (۱۹۱۱–۱۶۴۴)، چین فناوری غربی را دست‌کم گرفت و هزینه‌اش را پرداخت. بعدها اصلاح‌طلبان تأکید کردند که «یادگیری از غرب برای پیشرفت ضروری است.»

امروز نیز همان فروتنی برای یادگیری از دیگران در سطح جهانی در حال شکل‌گیری است. برخی از تحلیل‌گران آمریکایی پیشنهاد می‌کنند که با ترکیب «ذات آمریکایی و یادگیری چینی» می‌توان به منافع مشترک بیشتری دست یافت، به جای آنکه طرفین یکدیگر را نادیده بگیرند و از ظرفیت‌های مکمل استفاده نکنند.

البته چین با چالش‌هایی مانند توسعه نامتوازن منطقه‌ای و فشارهای اجتماعی مواجه است، اما این‌ها نشانه رکود نیستند؛ بلکه فرصت‌های توسعه‌ای محسوب می‌شوند.

ظهور چین در عرصه صنعت، صرفاً داستانی درباره چین نیست، بلکه موضوعی جهانی است که به تأمل جهانی نیاز دارد. در جهانی با چالش‌های مشترک، باز بودن ذهن برای یادگیری از دیگران، می‌تواند مهم‌ترین درس عصر ما باشد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا