چرا تعرفه های آمریکا می تواند به ضرر خودش تمام شود؟

نظام تجارت بین‌المللی یک سیستم بسیار پیچیده است که درست مانند یک اکوسیستم زنده، از بخش‌های مختلف بسیاری تشکیل شده که به هم متصل و وابسته هستند و حتی کوچکترین تغییرات یا مشکل در یکی از حلقه های زنجیره این سیستم، می‌تواند آثار و تبعات زیادی بر دیگر بخش ها و حتی بر کل سیستم بر جای بگذارند.

برخی تصور می‌کنند که تعرفه‌ها ابزاری ساده هستند و به اشتباه، این گونه خیال می کنند اگر تعرفه های اضافی و مالیات بر کالاهای وارداتی یک کشور اعمال شود، از صنایع داخلی آن کشور محافظت و حمایت خواهد شد. اما واقعیت این جاست که سیستم تجارت به این سادگی عمل نمی‌کند و تجارت را نمی توان صرفا به یک مبالاله ساده بین دو کشور محدود دانست، بلکه شبکه‌ای از اقدامات و تصمیمات شرکت ها و دولت‌هاست که به اقدامات یکدیگر واکنش نشان می‌دهند و به یکدیگر وابسته هستند. اگر در این سیستم گسترده و پیچیده، تغییری در یک بخش ایجاد شود، همین تغییر می تواند کل سیستم را دگرگون سازد.

کارشناسان حوزه اقتصاد برای تحلیل و تجزیه سیستم های تجاری، اغلب از مدل‌های پایه عرضه و تقاضا استفاده می‌کنند و یا تجارت بین چند کشور را بررسی می ‌کنند. این ابزارها به درک برخی مسائل کمک می‌کنند، اما معمولاً از تصاویر بزرگ تر غافل هستند. جهان امروز مثل یک زنجیره، یک نظام به شدت به هم پیوسته است. یک تغییر کوچک در تعرفه‌های یک کشور می‌تواند کل زنجیره‌ را تکان دهد این تکان می تواند به همان کشورهایی که تعرفه های ایجاد کرده اند، ضربه بزند. این تکان های مخرب هم‌اکنون در حال رخ دادن است و یا به زودی برای بسیاری از کسب‌وکارها و شرکت های آمریکایی و مشتریان آنها رخ خواهد داد.

یک مثال ساده در این زمینه، تجارت جهانی نوشیدنی ها است. اتحادیه اروپا یکی از اصلی ترین تولید کنندگان برخی نوشیدنی های مورد علاقه مردم آمریکا است. آمریکا هم این نوشیدنی ها را از اروپا وارد می کند و بخشی از آن را هم به چین صادر می کند و چین هم به بازاری بزرگ برای این نوع نوشیدنی ها و همچنین نوشیدنی های تولیدی آمریکا تبدیل شده است. حالا تصور کنید آمریکا تعرفه جدیدی بر نوشیدنی ها وارداتی از اروپا وضع ‌کند تا بخواهد از این طریق از تولیدکنندگان داخلی خود حمایت کند. چه اتفاقی می‌افتد؟ خیلی ساده است: صادرات اروپا به آمریکا کاهش می‌یابد و تولیدکنندگان اروپایی که از بازار آمریکا خارج شده‌اند، شروع به فروش مستقیم این محصولات خود به چین می‌کنند و محصولات باکیفیت را با قیمت پایین‌تر به بازار چین عرضه می‌کنند و نتیجه نهایی این است که صادرکنندگان آمریکایی مشتریان خود در چین را از دست می‌دهند.  در داخل آمریکا هم  قیمت این محصول افزایش می یابد چون دیگر رقابتی در کار نخواهد بود. تولید کنندگان امریکایی هم سود زیادی نخواهند برد چون بازار چین را از دست خواهند داد و بازار داخلی آمریکا هم به اندازه کافی بزرگ نیست تا برای آنها سود زیادی داشته باشد و… در نتیجه کشوری که برای این محصول تعرفه واردات وضع کرده، بیش از هم ضرر می کند.

در واقع، چیزی شبیه به این مثال، قبلاً اتفاق افتاده است. پس از آنکه آمریکا در سال ۲۰۱۸ برای اولین بار تعرفه‌های کالاهای چینی را افزایش داد، چین با تغییر در بخشی از واردات کشاورزی خود، بجای واردن کردن آن از آمریکا، به سمت کشورهای دیگر مثل برزیل رفت و در نتیجه، کشاورزان آمریکایی مشتریان زیادی را از دست دادند.

وقتی شرکت‌های یک کشور، حتی تحت سیاست‌هایی دولت همان کشور برای برای کمک به آن‌ها طراحی کرده، ضرر می‌کنند، این بدان معنا است که زمان آن فرا رسیده تا آن سیاست‌ها مورد بازنگری و اصلاح قرار گیرند. گاهی، رها کردن تجارت به حال خود، بهتر از تلاش برای کنترل نادرست آن است.

باید این نکته مهم را در نظر داشت که تجارت تنها با یک سری فرمول ها و قوانین ساده اداره نمی‌شود. تجارت، یک سیستم کاملا پیچیده است که عوامل بسیاری باید با نظم و تعادل درست، مثل حلقه های یک زنجیر کنار هم قرار گیرند و به هم متصل شوند و یک اشتباه می‌تواند کل این زنجیره را دچال تلاطم و ویرانی کند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا