
بحران اعتبار بیبیسی؛ از ترامپ تا قربانیان خاموش
بسیاری از رسانههای غربی بحران اخیر بیبیسی را با این جمله توصیف کردهاند: «بیبیسی در یک مخمصه شدید گرفتار شده است.» این شبکه بریتانیایی به ویرایش سخنرانی دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در مستندی که سال گذشته پخش گردید متهم شده و این ماجرا به استعفای دو مقام ارشد در آن انجامیده است.
ترامپ نیز اعلام کرده که قصد دارد از بیبیسی شکایت کند و یک میلیارد دلار غرامت بگیرد. روزنامه والاستریت ژورنال نوشت: «با توجه به انفجار رسانهای اخیر، اوضاع نمیتواند برای بیبیسی بدتر از این شود». پولیتیکو اروپا نیز گزارش داد که بیبیسی «برای بقای خود میجنگد».
با این حال، افکار عمومی این رویداد را یک حادثه استثنایی نمیدانند. بسیاری با تماشای این رسوایی، این پرسش را مطرح کردهاند که اگر قربانی این ویرایش [دستکاری] مخرب شخصی غیر از ترامپ بود، آیا باز هم بیبیسی با چنین «بحران اعتباری» روبرو میشد؟ یا اگر ترامپ در انتخابات گذشته پیروز نشده بود، آیا این شبکه هرگز عذرخواهی میکرد؟ این تردیدها بیپایه نیستند. در زمینه دستکاری و تدوین جهتدار تصاویر، بیبیسی یکی از رسانههای «باتجربه» غرب به شمار میرود. در واقع، بهتر است گفته شود که این بار «قربانی تدوین مخرب تصادفاً ترامپ بود»، نه اینکه «کلیپ ترامپ به اشتباه تدوین شده است.»
در فضای مجازی چین، کمتر کسی از گرفتار شدن شبکه بیبیسی در چنین بحرانهایی شگفتزده شد. طی سالهای اخیر، این رسانه مجموعهای از روشهای روایی سیاسی و جهتدار را در گزارشهای خود درباره چین به کار گرفته است؛ از استفاده از فیلترهای تیره برای القای فضای غمانگیز گرفته تا تدوینهای احساسی و متضاد؛ از جایگزینی تحقیقات میدانی با «افشاگریهای ناشناس» تا ارائه روایتهای ایدئولوژیک در قالب مستندهای بهظاهر بیطرف.
این روشها بارها در گزارشهای جعلی درباره «کار اجباری» و نیز در پوشش اعتراضات هنگکنگ به کار رفتهاند و به الگویی ثابت در عملکرد بیبیسی تبدیل شدهاند.
از این منظر، غرامتی که شبکه خبری بیبیسی باید بپردازد، بسیار فراتر از مبلغ یک میلیارد دلاری است که ترامپ خواستار آن شده است. تمام افرادی که از این نوع ویرایشهای مخرب آسیب دیدهاند، حق دارند از این رسانه خواستار عذرخواهی و جبران خسارت شوند.
اکنون زمان آن رسیده است که بیبیسی نگاهی دقیقتر به خود بیندازد. آزادی مطبوعات به معنای داشتن مجوز برای تحریف و جانبداری نیست. از مجموعه بحرانهای اعتماد عمومی که بیبیسی طی سالهای اخیر تجربه کرده، آنچه مردم مشاهده میکنند نه «بیطرفی» و «حرفهایگری»، بلکه نوعی احساس دیرینه «برتری تمدنی» است که ریشه در نگاه ایدئولوژیک آن دارد.



