موج جهانی به رسمیت شناختن فلسطین؛ بازتاب اراده افکار عمومی بینالملل
با پیوستن آندورا، بلژیک، فرانسه، لوکزامبورگ، مالت و موناکو به جمع کشورهایی که بهطور رسمی فلسطین را به رسمیت شناختهاند، موازنه در اروپا به شکلی برگشتناپذیر تغییر کرده است. این تحول در نشست اخیر سازمان ملل اعلام شد. هیئت رسمی فلسطین در سازمان ملل حتی نقشهای از جهان را در رسانههای اجتماعی منتشر کرد که نشان میدهد اکنون اکثریت قاطع کشورهای جهان فلسطین را به رسمیت شناختهاند. این واقعیتی است که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، نمیتواند آن را تغییر دهد، حتی اگر بارها بر موضع سرسختانه خود مبنی بر اینکه «هیچ کشور فلسطینی در غرب رود اردن وجود نخواهد داشت» پافشاری کند.
در میان دلایل گوناگون، افکار عمومی شاید بیشترین تأثیر را بر سیاست بینالمللی گذاشته است. در خیابانهای بروکسل، مقر نهادهای اصلی اتحادیه اروپا، تظاهراتکنندگان پیوسته با پلاکاردهای «فلسطین آزاد» گردهم میآیند. برخی از آنها حتی اجراهای فرهنگی و رقصهای جمعی را در میدانهای عمومی که میزبان مردم محلی و گردشگران است، برگزار میکنند و توجهات را به موضوع فلسطین جلب مینمایند.
مسائل مربوط به غزه نیز به طور مداوم بر فضای رسانههای آنلاین غلبه داشته است. در ژوئن، گرتا تونبرگ، فعال محیط زیست، با پیوستن به یک مأموریت بشردوستانه که تلاش داشت با قایق از طریق مدیترانه به غزه کمک برساند، خبرساز شد. در ماههای جولای تا آگوست، موضوع اصلی حمله اسرائیل به دیرالبلح در نوار غزه و تأیید وقوع قحطی در غزه از سوی سازمان ملل بود. در سپتامبر، ناوگان جهانی «صمود» بار دیگر راهی غزه شد و تصاویر کاروان آن که هدف حمله پهپادها و انفجارهای اسرائیلی قرار گرفت، در سطح جهان منتشر شد و بحران انسانی در منطقه را بیش از پیش برجسته ساخت.
هنگامی که حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حملات غافلگیرانه خود علیه اسرائیل را آغاز کرد، افکار عمومی بینالمللی عمدتاً با اسرائیل همدلی داشت. دولتها و نهادهای اجتماعی یکصدا خشونت را محکوم کرده و بر حق اسرائیل برای دفاع از خود تأکید نمودند. اما با طولانی شدن جنگ و افزایش تلفات زنان و کودکان در غزه در پی اقدامات نظامی دولت نتانیاهو، افکار عمومی جهانی تدریجا تغییر کرد.
در فضای رسانهای امروز که بهشدت به هم پیوسته است، این تغییر در دیدگاهها به اندازهای آشکار است که اکنون به سختی میتوان سیاستمداری اروپایی یافت که آشکارا از اسرائیل حمایت کند، زیرا بیم از دست دادن رأیدهندگان و سرمایه سیاسی مانع چنین موضعگیریهایی میشود.
نگاهی به گذشته این تغییر را بهتر روشن میکند. در سال ۱۹۷۴، لرد بوثبی از حزب محافظهکار در جریان مناظرهای پارلمانی در بریتانیا با خشم گفت: «آقایان، کشور اسرائیل باید حفظ شود. ما یک بار به آن خیانت کردیم؛ نباید دوباره چنین کنیم.» تا سال ۲۰۱۰، زمانی که دیوید کامرون، نخست وزیر وقت بریتانیا، اظهار داشت: «غزه نمیتواند و نباید اجازه داده شود که یک اردوگاه زندان باقی بماند»، تحول اندکی در لحن سیاستمداران دیده میشد.
امروز اما، اظهارات مقامهای اروپایی و چهرههای عمومی بسیار صریحتر و تندتر شده و نشان میدهد شکاف دیدگاهها تا کجا پیش رفته است.
این روند نشان میدهد که قدرت نرم، بخش اساسی از نفوذ یک کشور در صحنه جهانی است. اسرائیل با وجود برخورداری از قدرت سخت مبتنی بر توان نظامی و اتحادهای راهبردی، قادر نیست فرسایش چهره و مشروعیت خود را در نگاه جهانیان به طور کامل جبران کند. در بلندمدت، تضعیف قدرت نرم تهدیدی برای اسرائیل خواهد بود که حتی اتکای صرف به توان نظامی نیز نمیتواند مانع آن شود.
افزایش شناسایی رسمی کشور فلسطین گواهی بر آن است که افکار عمومی، چه از طریق اعتراضات و چه با گسترش در شبکههای اجتماعی، میتواند نتایج سیاسی را رقم بزند. با گذشت یکچهارم از قرن بیست و یکم، ضروری است دولت نتانیاهو این تغییر بنیادین را بپذیرد.
«راهحل دو کشور» همچنان تنها چارچوب واقعبینانه برای دستیابی به صلح پایدار باقی مانده است. این واقعیت نه تنها در تلآویو، بلکه در بروکسل و واشنگتن نیز بهخوبی درک میشود. بهبود شرایط انسانی در غزه، نشان دادن اراده برای ورود به گفتوگوی سیاسی واقعی و کاهش رنج غیرنظامیان، تنها مسیر اسرائیل برای پاسخ به نگرانیهای جهانی و بازسازی جایگاه خود در افکار عمومی جهان است.