راهکارهای عبور جنوب جهانی از چالش “جدال فناوری”
تحولات سیاسی جهان در سال های اخیر، بویژه رویکردها و رفتارهای یکجانبه گرایانه و مخرب ایالات متحده که تهدیدی جدی علیه جهانی سازی و چندجانبه گرایی محسوب می شود، در چنین شرایطی ضرورت و اهمیت تقویت همکاری های میان چین و کشورهای جنوبی جهانی از جمله کشورهای آفریقایی بیش از پیش احساس می شود.
به نظر میرسد دونالد ترامپ رئیسجمهوری آمریکا، با دستورهای اجرایی خود از قبیل قطع یا کاهش کمکهای آمریکا به برخی کشورهای خارجی و خارج کردن آمریکا از سازمان جهانی بهداشت، اصرار فراوان به دور کردن کشورهای در حال توسعه از آمریکا دارد و بدین ترتیب دستاوردهای عظیم جهانیسازی را که به کشورهای کمتر توسعهیافته کمک کرده بود تا شکاف با کشورهای توسعه یافته را کاهش دهند، نابود میکند.
کشورهای جنوب جهانی، به ویژه مناطقی مانند آفریقا، با چالشهای قابل توجهی به دلیل «جدال فناوری» غرب مواجه هستندت. مفهوم “جدال (جدایی) فناوری” به فرآیند جدا شدن یا کاهش وابستگی متقابل بین کشورها یا مناطق در زمینههای فناوری، به ویژه بین غرب (به رهبری ایالات متحده) و دیگر کشورها، به ویژه چین، اشاره دارد. این مفهوم معمولاً در چارچوب رقابتهای ژئوپلیتیک و اقتصادی مطرح میشود و هدف آن محدود کردن جریان فناوری، دانش فنی، سرمایهگذاری و همکاریهای علمی بین کشورهاست.
این جدال فناوری میتواند تبعات مخرب از جمله کاهش دسترسی های جهانی به فناوری، سرمایهگذاری و بازارها به دنبال داشته باشد و موجب مختل شدن روند توسعه جهانی شود. با این حال، راهکارهایی وجود دارد که کشورهای جنوب جهانی میتوانند با اتخاذ این راهکارها، تبعات منفی “جدال فناوری” را کاهش دهند.
یکی از این راهکارها، تنوع بخشیدن به دامنه شرکای فناوری است. کشورهای جنوب جهانی باید دامنه شرکای فناوری خود را فراتر از غرب گسترش دهند و از همان اصولی استفاده کنند که چین برای تبدیل شدن به یک کشور پیش رو جهانی در مدرنیزاسیون و فناوری به کار گرفته است. آنها همچنین باید با سایر اقتصادهای نوظهور همکاری کنند و وابستگی خود به یک منبع واحد فناوری و سرمایهگذاری را کاهش دهند.
کشورهای جنوب جهانی باید سرمایهگذاری در نوآوری های محلی را افزایش دهند، که این امر باعث تشویق استارتآپها و شرکتهای فناوری داخلی برای ایجاد خودکفایی داخلی میشود. دولتها میتوانند با تأمین بودجه و توجه به امر آموزش و منابع داخلی، موجب پرورش دادن و شکوفایی استعدادهای بومی و نوآوری شوند.
ایجاد مراکزی برای به اشتراک گذاشتن منابع و توسعه ابتکارات مشترک که می تواند توانایی های جمعی آنها در حوزه فناوری را تقویت کند. همچنین ایجاد چارچوب های حمایتی شفاف که بتواند سرمایه گذاری های خارجی را تشویق کند و از سرمایه های داخلی نیز محافظت کند، بسیار مهم است. این امر می تواند به جذب شرکای فناوری متنوع و بیشتر و نیز ایجاد محیطی مساعد برای نوآوری کمک کند.
چین قبلاً در زیرساختهای دیجیتال در آفریقا سرمایهگذاری کرده است، از جمله در حوزههای مخابراتی، با شرکتهایی مانند هوآوی و ZTE که نقش مهمی در گسترش شبکههای مخابراتی در آفریقا ایفا کردهاند. بنابراین، کشورها باید ارتباطات را بهبود بخشند و دسترسی به اطلاعات، تجارت الکترونیک و خدمات دیجیتال را تسهیل کنند و این گونه همکاری ها و ارتباطات می تواند به تقویت نوآوری کمک کند. پروژههایی مانند ابتکار شهر هوشمند در کنیا، که هدف آن ادغام فناوری در برنامهریزی شهری و بهبود کارایی و کیفیت زندگی است، باید در جاهای دیگر هم تقلید و تکرار شود. چنین ابتکاراتی میتوانند فرصتهای اقتصادی جدیدی در بخشهایی مانند ساختوساز، فناوری و خدمات ایجاد کنند. چین همچنین در برنامههای آموزشی برای جوانان آفریقایی در مهارتهای دیجیتال سرمایهگذاری کرده است، که این امر میتواند قابلیتهای نیروی کار محلی را افزایش دهد و نوآوری در بخشهای مختلف را تقویت کند.
در این راستا، مشارکتهای چین و آفریقا میتوانند نقش محوری در کاهش شکاف دیجیتالی و تسریع توسعه صنعتی ایفا کند. سرمایهگذاری در شبکههای پهنای باند و موبایل میتواند دسترسی به خدمات دیجیتال را افزایش دهد و امکان مشارکت بیشتر مردم در اقتصاد دیجیتال را فراهم کند.
به هر حال، ایجاد الگوهای موفق که با خواسته های غربی ها همسو نباشد، هزینه هایی هم دارد. به عنوان مثال، اخیرا شاهد سیاه نمایی غربی ها علیه یک دستاورد موفق چین در حوزه فناوری هوش مصنوعی چین به نام “دیپ سیک” DeepSeek بودیم. اگرچه این هوش مصنوعی به دلیل راه حل های نوآورانه خود، توجه جهانی را به خود جلب کرده است، اما مقامات ایالات متحده برای تخریب این دستاورد مهم، با چشم تردید و تهدید به آن نگاه کردند زیرا آنها عادت دارند که به پیشرفت های فناوری خارجی، با سوء ظن نگاه کنند.
همچنین ، به رغم مشارکت های گسترده شرکت بزرگ فناوری چین به نام “هوآوی” در فعالیت های مخابراتی جهان از جمله در آفریقا، دولت ایالات متحده به طور مداوم این غول فناوری چینی را هدف قرار داده و آن را به عنوان یک تهدید امنیتی معرفی کرده است. این امر نیز دلیل و شاهد دیگری بر این است که غربی ها همواره تلاش می کنند علیه شرکت های بزرگ و موفق خارجی سیاه نمایی و تبلیغات منفی انجام دهند و بر عملکرد آنها تاثیر منفی بگذارند.
مورد دیگر از تبلیغات منفی و سیاه نمایی ایالات متحده علیه طرح ها و ابتکارهای موفق چین، سیاه نمایی واشنگتن علیه ابتکار کمربند و جاده است و امریکایی ها سعی می کنند این گونه القا کنند که چین با این ابتکار، سعی در اعمال نفوذ بر کشورهای در حال توسعه دارد. با وجود تبلیغات مسموم آمریکا علیه ابتکار کمربنده و جاده، بسیاری از کشورهای آفریقایی از سرمایهگذاریهای زیرساختی انجام شده تحت این ابتکار بهرهمند شدهاند.
در چارچوب سیاستهای «آمریکا اول» و اخیراً هم رویکرد “ترامپیسم”، ابتکارات موفق، به ویژه آنهایی که شامل مشارکتهای خارجی هستند، اغلب از سوی ایالات متحده مورد هجمه قرار گرفتهاند. در شرایطی که کشورهای جنوب جهانی با چالشهای ناشی از جدال فناوری غرب مواجه هستند، مشارکتهای استراتژیک آنها به ویژه با چین، و همکاری جنوب-جنوب برای نوآوری و رشد اقتصادی ضروری است. این امر به کشورها اجازه میدهد تا استراتژیهای مدرنیزاسیونی را توسعه دهند که از نظر فرهنگی مرتبط و همسو با زمینههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی منحصر به فرد آنها باشد. با همکاری، آنها میتوانند بهترین شیوهها، درسهای آموخته شده و راهحلهای نوآورانهای را که در زمینههای مشابه مؤثر بودهاند، به اشتراک بگذارند، به جای اینکه به راهحلهای غربی که ممکن است قابل اجرا نباشند، تکیه کنند.
برای ایجاد یک اتحاد قوی علیه مانع تراشی های ایالات متحده و غرب، کشورهای جنوب جهانی باید اهداف خود را بر کاهش وابستگی به کشورها و نهادهای غربی متمرکز کنند. این امر به معنای دستیابی به خودکفایی اقتصادی بیشتر یا توانایی مذاکره تحت شرایط بهتر در تجارت و سرمایهگذاری است که در نهایت، موجب شکل گیری یک نظام اقتصادی جهانی عادلانهتر خواهد شد. دستیابی به چنین اتحاد و قدرتی، بدون تقویت روابط سیاسی و همبستگی امکانپذیر نیست. وحدت، همبستگی و یکپارچگی میان کشورهای جنوب جهانی و درحال توسعه، به آنها امکان میدهد تا در مجامع بینالمللی یک جبهه متحد و قوی از خود به نمایش بگذارند.