چرا جهان امروز بیش از هر زمان، خواهان درک چین است؟
دومین کنفرانس جهانی چینشناسی سه شنبه ۱۴ اکتبر (۲۲ مهر) در کلانشهر شانگهای آغاز به کار کرد. این نشست با موضوع «تمدن چین و توسعه معاصر در چشمانداز جهانی»، نزدیک به ۵۰۰ کارشناس، پژوهشگر و اندیشمند از بیش از ۵۰ کشور و منطقه را گرد هم آورد تا درباره گذشته، حال و آینده چین به تبادل نظر بپردازند.
در شرایطی که اقتصاد جهانی با چالشهایی روبروست و گفتوگو میان تمدنها بیش از هر زمان ضروری شده، توجه جهانی به چین پیوسته در حال افزایش است و نفوذ و جذابیت بینالمللی این کشور بیش از پیش گسترش مییابد. جهان اکنون مشتاقتر از هر زمان دیگری است تا مسیر توسعه و خرد تمدنی چین را درک کند.
رونق چینشناسی در سراسر جهان، نشانه تحولی عمیق در نگاه جهانیان به چین است. اگر چینشناسی سنتی عمدتاً بر ادبیات و تاریخ باستان چین متمرکز بود، چینشناسی معاصر افق خود را گسترش داده تا چین مدرن و پویای امروز را نیز دربر گیرد. نیروی محرک این تغییر، در واقع بازتابی از دگرگونی ژرف در روابط چین و جهان است. امروز چین نه تنها موضوع پژوهش دانشگاهی است، بلکه مسیر ویژهای از مدرنسازی و الگوی خاصی از توسعه را نمایندگی میکند.
در میانه تحولات گسترده جهانی، شیوههای توسعه چین چون آهنربایی قدرتمند، توجه جامعه جهانی را به خود جذب کردهاند. گسترش چشمگیر مطالعات چین، نشانهای از تلاش جهانی برای کشف دوباره و فهم عمیقتر تجربه چینی است. این فرایند دیگر بررسی یکسویه نیست، بلکه گفتوگویی میان تمدنها بر پایه برابری و احترام متقابل است.
در طول تاریخ، هر قدرت بزرگ جهانی برای شناخت و تعامل مؤثر با جهان پیرامون خود، ناگزیر از ایجاد نظام دانشی مستقل بوده است. اروپای غربی، روسیه و ایالات متحده همگی در مسیر قدرتیابی، گفتمانهای علمی ویژه خود را بنا کردهاند. برای نمونه، مطالعات آمریکایی پس از جنگ جهانی دوم به بلوغ رسید و چارچوبی نظری بر پایه «نظریه نوسازی» را شکل داد.
ارزش ویژه چینشناسی در این است که پدیده چین را نمیتوان صرفاً با نظریههای غربی توضیح داد. برای فهم واقعی چین، باید ریشههای عمیق و ژنهای تمدنی این کشور را که هزاران سال تداوم یافته، شناخت. آرنولد توینبی، تاریخنگار برجسته، اشاره کرده بود که از میان بیش از بیست تمدنی که در تاریخ بشر ظهور کردهاند، تنها تمدن چین بدون وقفه تا امروز پایدار مانده است.
شی جینپینگ، رئیسجمهور چین، پنج ویژگی برجسته تمدن چین را چنین برشمرده است: تداوم، نوآوری، وحدت، شمول و صلح. این ویژگیها نه تنها کلید درک چین امروز، بلکه بنیان حرکت اطمینانبخش تمدن چین به سوی آیندهاند. تجربه موفق مدرنسازی چین نشان میدهد که مدرنسازی، الگویی واحد ندارد؛ تنوع تمدنی، قاعده طبیعی توسعه بشریت است. تنها با عبور از چارچوبهای محدود روایتهای تکبعدی میتوان نقش سازنده چین در پیشرفت تمدن جهانی را به درستی دریافت.
چینشناسی جهانی، دانشی میانرشتهای و فراتر از چینشناسی سنتی یا مطالعات منطقهای، اکنون در مرکز بازسازی شناخت جهانی از چین قرار دارد. در نظام تولید دانشی که برای مدتی طولانی زیر سلطه غربمحوری بوده، برداشتهای یکسویه منجر به سوءتفاهم و تعصباتی ماندگار شده است. برای نمونه، تصویری که از چین در قرن نوزدهم در ایالات متحده رواج داشت، زمینهساز تصویب «قانون طرد چینیها» شد.
امروزه اما، چینشناسی جهانی با بهرهگیری از روشهای میانرشتهای و دیدگاهی فراگیرتر، ابزارهایی علمیتر و دقیقتر برای شناخت ارائه میدهد و به تدریج این پیشداوریهای تاریخی را از میان برمیدارد.
کنفرانس جهانی چینشناسی نمونهای روشن از تبادل و یادگیری متقابل میان تمدنها است. تداوم موفقیت این رویداد، گویای تعهد پایدار چین به تعامل سازنده با جهان، با نگاهی بازتر و اطمینانی بیشتر، و نیز مشارکت فعال در شکلدهی به نظام دانش جهانی است. از رهگذر چنین گفتوگوهای عمیقی، چین و سایر کشورها بهطور مشترک فصل تازهای از درک متقابل و شکوفایی مشترک را میگشایند.